انگار پای ثانیه ها لنگ میشود ، وقتی دلبرا دلتنگ میشوند .
پرسید به خاطر کی زنده هستی ؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو ، بهش گفتم به خاطر هیچکس ، پرسید پس به خاطر چی زنده هستی ؟ با اینکه دلم داد میزد به خاطر دل تو ، با یه بغض غمگین گفتم به خاطر هیچکس ، ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی ؟ درحالی که اخم تو چشماش جمع شده بود گفت : به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است .
سهم من از چشمان تو پلکی بسته است ، گله ای نیست ، ببند و برو .
در ذهن اگر نیافرینمت میمیرم ، از شاخه ای اگر نچینمت میمیرم ، ای عادت چشمان بی حوصله ام ، یک روز اگر نبینمت میمیرم .
اگه یکی با گاری دنبالت کرد نترس ، نون خشکیه ، اونم فهمیده بانمکی .
اگر در زندگی جرأت عاشق شدن را نداری ، لااقل معشوقه داشتن را داشته باش .
دلم را آهنی کردم مبادا عاشقت گردد ، ندانستم تو ای ظالم دلی آهن ربا داری .
خیلی سخته که ببینی یه آهو اسیر پنجه های یه شیر شده ، ولی تلخ تر از اون اینه که ببینی یه شیر اسر چشمای آهو شده .
در تنهاترین لحظه های تنهائیم چشمانم را که اقیانوسی است از عشق و وفا به تو میبخشم ، تا هیچگاه به پاکی احساسم شک نکنی .
بغض بزرگترین نوع اعتراضه ، اگه بشکنه دیگه اعتراض نیست ، التماسه .
منبع: (yekghadami.com)