گاه سکوت یک دوست معجزه می کند و تو می آموزی که همیشه بودن در فریاد نیست .
زندگی زندان سرد کینه هاست ، من گریزانم از این زندان که نامش زندگیست .
بعد از این از تو دگر هیچ نخواهم ، نه درودی ، نه پیامی ، نه نشانی ، ره خود گیرم و ره بر تو گشایم زآنکه دیگر تو نه آنی ، تو نه آنی ، تو نه آنی .
به چشمان مهربان تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را تا بدانی که محبت و عشق را در چشمان تو آموختم و با تو آغاز کردم ، به پاکی چشمانت قسم که تا ابد دوستت دارم .
گل را یک روز ، تو را هر روز ، گل را تا وقت پژمردن ، تو را تا وقت مردن ، دوستت دارم .
زنده ام با نام تو ، پژمرده ام بی نام تو ، حاضرم پرپر شوم در محضر دیدار تو .
چه مغرورانه اشک ریختیم ، چه مغرورانه سکوت کردیم ، چه مغرورانه التماس کردیم ، چه مغرورانه از هم گریختیم ، غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند ، هدیه شیطان را به هم تقدیم کردیم و هدیه خداوند را از هم پنهان کردیم .
تک درخت خاطراتم بر لب ساحل نشست ، گرچه دورم از نگاهت یاد تو در دل نشست .
آرزویم این است ، نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر با شوق زیاد ، نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی ، عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد ، و تو را دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد .
ابر میشم تا یه روز بارانی از پشت پنجره نگاهم کنی .
منبع(yekghadami.com)