«صبح او را از خواب بیدار میکند، تا وقتی وارد اتاقش نشود، در رختخواب میماند، طوری صدایش میزند که انگار نه انگار 25 سال از دوران کودکیاش گذشته، اگر کسی پشت در اتاق باشد تصور میکند در رختخواب کودک هشت سالهای خوابیده که باید برای مدرسه بیدار شود، «پسررررررم....عزیز دل مامان.... بیدار شوووو» پسر که با بیمیلی بیدار میشود و میایستد، قدش یک سروگردن از مادر بلندتر است، تلوتلوخوران مثل هر روز از اتاق بیرون میرود... مادر اتاق را مرتب میکند و برای ریختن چای به آشپزخانه میرود... تا همینجا کافی نیست، مادر لقمه میگیرد، لباسهایش را آماده میکند و تا دم در او را همراهی میکند تا پسر از خانه بیرون برود...»
وابستگی در علم روانشناسی واژه بدی نیست، زیرا همه به هم وابسته هستند؛ مادر به فرزند، زن و شوهر و گاهی دو دوست به هم وابستهاند، اما زمانی که این وابستگی به جایی میرسد که افراد نیاز دارند فرد دیگری را بشدت به خود وابسته نگه دارند و به مرور این موضوع دوجانبه میشود، وابستگی، یک اختلال شخصیتی خواهد بود
بقیه در ادامهء مطلب....